داستان کوتاه آموزنده ،
داستان کوتاه خارجی ،
ذاستان کوتاه ،
غزل, فاضل نظری, ضد, شعر تعلیمی ،
هانریش بل ،
بازدید امروز :8
بازدید دیروز :2
کل بازدید :5308
تعداد کل یاداشته ها : 5
103/2/29
8:57 ع
دوستت دارم پریشان، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه می‌خواهی چه کار؟
تا ابد دور تو می‌گردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه می‌خواهی چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری، خانه می‌خواهی چه کار؟
خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
92/10/23::: 11:9 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
